امروز میبینیم دولت عزم و تصمیم آبادسازی و گسترش خدمات را دارد اما به دلیل کمبود و در مواردی نبود منابع امکان اجرای آن پروژه ها را ندارد . این در حالی است که این منابع که متعلق به عموم مردم میباشد در دست عده ای معدود قرار دارد . به راستی این را جز مازوخیسم اقتصادی چه میشود نامید .
یادداشت: دکتر محمد شربتی استاد دانشگاه و پژوهشگر اقتصادی
مازوخیسم اقتصادی
در تعریف مازوخیسم این طور بیان شده ، کسی که به دنبال راههایی برای عذاب دادن خود در زندگی روزمره است ، دچار مازوخیسم میباشد . در حکمرانی اقتصادی ، هیچ عقل سلیمی حکم نمیکند که منابع و انفال بیت المال که متعلق به تمامی مردم یک جامعه میباشد ، در انحصار و اختیار عده ای خاص قرار گیرد . متاستفانه مطابق با قوانینی که در حال اجرا میباشد ، هر شخص میتواند به عنوان مثال پس از کشف یک معدن با پرداخت مبلغ ناچیزی به دولت ، انحصار بهره برداری از آن را در اختیار داشته باشد . این معدن میتواند طلا یا هر ماده ای ذی قیمت دیگری باشد . این اتفاق بدان معناست که حاکمیت به دست خودش ، توان مالی خودش را برای آبادکردن کشور ، توسعه خدمات ، بهبود رفاه اجتماعی نابود کرده است . امروز میبینیم دولت عزم و تصمیم آبادسازی و گسترش خدمات را دارد اما به دلیل کمبود و در مواردی نبود منابع امکان اجرای آن پروژه ها را ندارد . این در حالی است که این منابع که متعلق به عموم مردم میباشد در دست عده ای معدود قرار دارد . به راستی این را جز مازوخیسم اقتصادی چه میشود نامید .
یا در موردی دیگر ، داستان آنچه که درباره فروش مواد اولیه به اصحاب تولید و صاحبان کارخانه ها میتوان مورد بررسی قرار داد ، گویای همین مازوخیسم اقتصادی میباشد .شما خود را به عنوان صاحب یک کارخانه فرض کنید ، اگر صبح تصمیم بگیرید مقداری مواد اولیه برای فعال شدن کارخانه تان و بطبع اشتغال کارگرانتان تامین کنید ، مواد اولیه ای که در داخل کشور تولید میشود ، به نرخ جهانی (به عنوان مثال قیمت مصوب بورس فلزات لندن) ضربدر قیمت دلار تلگرامی به شما فروخته میشود . این یعنی موادی که باید با حداقل هزینه در اختیار فعالان حوزه تولید قرار بگیرد ، با حداکثر قیمت مدنظر دارندگان این مواد ، به آن ها عرضه میشود . امروز اگر با مسئولان گروه های مختلف تولیدی بنشینید برایشان سوال است که چگونه مواد اولیه مثل پتروشیمی را در ترکیه میتوانند ارزان تر از ایران خریداری کنند .
با توجه به نقش کلیدی برخی مواد اولیه مانند محصولات کارخانجات پتروشیمی ، کارخانجات فولاد ، مس ، آلومینیوم و .... در بسیاری از محصولاتی که در شرایط روزمره زندگی مورد استفاده قرار میگیرد ، این افزایش هزینه برای تولید منجر به افزایش هزینه های زندگی برای مردم میشود و با توجه به اینکه درآمد مردم افزایش چشمگیری نداشته است ، شاهد ضعیف تر شدن طبقات متوسط و در عین حال غنی تر شدن طبقات مرفه هستیم .
غارت منابع و انفالی که متعلق به عموم مردم است ، کارویژه صاحبان قدرت و ثروت است تا توان مالی برای خود ایجاد کنند و توان حاکمیت را بکاهند و آن را بی عرضه جلوه بدهند . امروزه میبینیم لشگر های رسانه ای ، همایش ها و کنفرانس ها ، مسئولان و سیاستمداران در سطوح مختلف عملا دانسته یا ندانسته به تریبون این جریان تبدیل شده اند و هم راستا با آن ها در حال تامین منافع آن ها و خیانت به منافع ملی هستند . این مسئله حل شدنی نیست مگر آنکه مردم آگاه شوند ، مردم مطالبه کنند ، مردم صحیح انتخاب کنند . اگر در انتخاب مان افرادی را برگزینیم که دغدغه شان پیگیری این مسائل و مقابله با این جریانات باشد ، توفیق بیشتری نصیبمان میشود تا اینکه درگیر کلیشه ها ، کلی گویی ها و دو قطبی های کاذب سیاسی باشیم .